محل تبلیغات شما

   انجمن ادبی اسدالله خان  جدا کننده متن وبلاگ لاينر وبلاگ

عاشقان را ملت وُ  مــذهب جـداست

ــــثبتــ ــشرح عشق رامکتب خداست

تصویری واقعی که در سال ۱۸۸۹ میلادی در دمشق گرفته شد! کوتوله معلول مسیحی به نام سمیر، بر دوش دوست نابینای مسلمان خود به نام عبدالله بود! سمیر بر دوش عبدالله در رفت و آمدهایش به او وابسته بود و نقش چشم عبدالله نابینا را داشت و در کوچه پس کوچه های دمشق با راهنمایی وی، عبدالله از چاله ها و پستی بلندی ها می گذشت! یکی می دید و دیگری راه می رفت، اینچنین همدیگر را کامل می کردند! هر دو در کودکی یتیم شدند و بدون سرپرست در اتاقی با هم زندگی و کار می کردند! سمیر قصه گو بود و در یکی از قهوه خانه های قدیمی و معروف دمشق برای مردم قصه می گفت و عبدالله روشندل کنار قهوه خانه نخود و لوبیای داغ می فروخت! سمیر قبل از عبدالله درگذشت و عبدالله به شدت متاثر شد، طوری که یک هفته تمام در اتاقش گریست، تا جائی که جسد بی جانش که از شدت اندوه فوت شده بود را در اتاقش پیدا کردند! این دو مرد ساده دل، که دین یکدیگر را نفهمیدند، با هم زندگی کردند و به انسانها ثابت کردند که ما به همدیگر نیاز داریم بدون اینکه دین و باور یکدیگر را در نظر بگیریم!

 انجمن ادبی اسدالله خان  جدا کننده متن وبلاگ لاينر وبلاگ

 

 

 

انجمن ادبی پایگاه ـــــثبتـــــ+ اسدالله خان

ـــــثبتــــــ (نامرد وُ مرد )ـــثبتــ

ـــثبتـــ بازی مافیا : هرکسی کار خودش آتیش به اَنبار خودش

عبدالله ,سمیر ,  ,دمشق ,یکی ,ادبی ,به نام ,در اتاقش ,هم زندگی ,بود و ,را در

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

اسیب های اجتماعی نام امام علی بن ابیطالب در قران